داستان کوتاه درمورد آرزو کردن


همه درصف ایستاده بودند و به نوبت آرزوهایشان را می گفتند. بعضی ها آرزوهای خیلی بزرگی داشتند. بعضی ها هم آرزوهای بسیار کوچک و پست! نوبت به او رسید. از او پرسیدند: چه آرزویی داری؟ گفت : می خواهم همیشه به دیگران یاد بدهم، بی آنکه مدعی دانستن (دانایی) باشم. پذیرفته شد! گفتند چشمانت را ببند! چشمانش را بست. 

 

 وقتی چشمانش را باز کرد، دید به شکل درختی در یک جنگل بزرگ در آمده است! با خود اندیشید: حتما اشتباهی رخ داده، من که این را نخواسته بودم! 

 

 سالها گذشت. روزی داغی اره را بر روی کمر خود حس کرد. بازاندیشید: عمر به پایان رسید و من بهره خویش را از زندگی نگرفتم! با فریادی غمبار سقوط کرد. نفهمید چه مدت خواب بود یا بیهوش! با صدایی غریب؛ که از روی تنش بلند می شد؛ به هوش آمد. تخته سیاهی بر دیوار کلاسی شده بود. 


مجله اینترنتی پارسیان | پورتال علمی ، تفریحی و سرگرمی ، فیلم و موزیک

اجرای خیز منفی تیرها قبل از اجرای سقفهای بتنی

چرا باید به اجرای خیز منفی تیرها قبل از اجرای سقفهای بتنی توجه کنیم

اصولا سقفهای تیرچه بلوک و تیرهای بتنی بعد از بارگذاری و در طول زمان تحت تاثیر بارهای وارده تغییر شکلی موسوم به خیز خواهند داد حال اگر ما این تغییر شکل را با استفاده از خیز منفی پیش بینی و جلوگیری نکنیم در حین یا حتی فبل از زمان بهره برداری با مشکلاتی مواجهه خواهیم بود. که متاسفانه به شخصه در بسیاری از پروژه ها  مشاهده کردم که مهندسین و پیمانکار هیچ حساسیتی بابت خیز منفی تیرها ندارند و پس از بارگذاری با مشکلات زیادی مواجه می شوند. و در ضمن شکم دادن تیر بتنی نشان از ضعف و عدم کفایت مجری ساختمان می باشد. و معمولا در ساختمانهایی که سازنده از نوع غیرمتخصص می باشد به وضوح این ضعفها را میتوان مشاهده کرد.

معمولا خسارتهای حاصل از ایجاد خیز غیر سازه ای هستند ولی وجود خیز در تیر در طول زمان ممکن است مشکلاتی از قبیل اخلال در عملکرد دربها و پنجره ها به وجود بیاورد و باعث خارج شدن پنجره ها از رگلاژ شده و دربها و پنجره هایی که زیر تیر دارای خیز قرار میگیرند ممکن است باز و بسته نشوند، همپنیین در صورت خیز برداشتن تیر دیوار زیر آن ترک میخورد و همه این موارد علاوه بر اینکه خسارت به ساختمان وارد میکند موجب ایجاد حس نا امنی در ساکنین خواهد شد که مسلما هدف ما به عنوان مجری عدم ایجاد این موراد در ساختمان است، پس حواسمان به خیز تیر و سقفها باشد!

 

سوال : ایا در ایین نامه به لزوم ایجاد خیز منفی در اجرای تیرهای بتنی اشاره شده است؟

 در بند ۹-۱۲-۱-۶ مبحث ۹ صفحه ۱۶۱ به این نکته اشاره شده است:

تعبیه خیز اولیه برای تیرها و دالهای با دهانه بزرگ به گونه ای که بتواند تغییر شکل دراز مدت ناشی از بار مرده را جبران نماید الزامی است.

 

سوال: توصیه ایین نامه برای خیز منفی تیرها چقدر است؟

به این مطلب هم در نشریه ۵۴۳ در صفحه ۵۳ اشاره شده است و هم در نشریه ۹۴ صفحه ۳۳:

در نشریه ۵۴۳ آمده است:

نشریه ۵۴۳ صفحه ۵۳: در موقع اجرا باید خیز مناسبی به طرف بالا به تیرچه ها داد تا پس از اجرا و یکپارچه شدن سقف و وارد شدن بارهای وارده، این خیز منفی حذف شود. مقدار خیز در کارگاه براساس تجربه بدست می آید و معمولا به ازای هر متر طول دهانه، ۲ میلی متر خیز منفی در نظر گرفته میشود. تیرچه ها را نیز میتوانیم به همین صورت خیز منفی بدهیم

همچنین در صفحه ۳۳ نشریه ۹۴ به این موضوع اشاره شده است:

نشریه ۹۴ صفحه ۳۳: موقع شمع بندی خیز مناسبی برابر ۲۰۰/۱ دهانه به سمت بالا در نظر گرفته می شود تا پس از بارگذاری خیز منفی اولیه حذف شده و سقف مسطح گردد

بنابراین مطابق نشریه ۵۴۳ به ازای هر متر از دهانه ۲ میلی متر و مطابق نشریه ۹۴ به ازای هر متر از دهانه ۵ میلیمتر خیز منفی باید به تیر اعمال نمود.

   

سوال: ایا واقعا مهم است چقدر خیز منفی به تیرها بدهیم؟

بله مهم است چون اگر خیزی که به تیر میدهیم خیلی کمتر از مقدار مورد نیاز باشد پس از بارگذاری سقفها تیر خیز مثبت برمیدارد که همانطور گفته شد اولا از لحاظ ظاهری حس عدم امنیت و ضعف اجرا را در ساختمان نشان میدهد و ثانیا ممکن است موجب خرابیهای غیر سازه ای شود. از طرفی اگر خیز منفی هم زیاد باشد باز هم ضعف اجرایی محسوب میشود.

 

سوال: بالاخره چه مقدار خیز منفی در تیرها ایجاد کنیم؟

انچه که بنده در اجرا به صورت تجربی مشاهده کردم این است که خیز منفی بستگی به مقدار باری دارد که روی تیر مینشیند و بدیهی است که تیرهایی که بار بیشتری روی انها وجود دارد باید نسبت به تیرهایی که بار کمتری روی ان است خیز منفی بیشتری داشته باشند.

بنابراین ابتدا به بارگذاری تیرچه ها روی تیرها توجه کنید. به صورت تجربی عددی که بنده به ان رسیدم به این صورت است:

برای تیرهایی که از دو طرف بار تیرچه روی انها میاید به ازای هر متر طول ۷ میلیمتر

برای تیرهایی که از یک طرف بار تیرچه روی انها قرار میگیرد به ازای هر متر طول ۴ میلیمتر

برای تیرهایی که بار روی تیرچه روی انها قرار نمیگیرد و تنها بار دیوار روی انهاست به ازای هر متر طول ۲ میلیمتر

 


مجله اینترنتی پارسیان | پورتال علمی ، تفریحی و سرگرمی ، فیلم و موزیک

داستان کوتاه درمورد زود باور بودن


دانشجویی که سال آخر دانشکده خود را می‌گذراند به خاطر پروژه‌ای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت.

 

او در پروژه خود از ۵۰ نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر

 

کنترل سخت یا حذف ماده شیمیایی «دی هیدورژن مونوکسید»

 

توسط دولت را امضا کنند و برای این درخواست خود، دلایل زیر را عنوان کرده بود:

 

۱-مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد و استفراغ می‌شود.

 

۲-یک عنصر اصلی باران اسیدی است.

 

۳-وقتی به حالت گاز در می‌آید بسیار سوزاننده است.

 

۴- استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد می‌شود.

 

۵-باعث فرسایش اجسام می‌شود.

 

۶-حتی روی ترمز اتومبیل‌ها اثر منفی می‌گذارد.

 

۷-حتی در تومورهای سرطانی یافت شده است.

 

از پنجاه نفر فوق، ۴۳ نفر دادخواست را امضا کردند.

 

۶ نفر به طور کلی علاقه‌ای نشان ندادند و اما فقط یک نفر می‌دانست

 

که ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» در واقع همان آب است!

 

عنوان پروژه دانشجوی فوق «ما چقدر زود باور هستیم» بود!‌


مجله اینترنتی پارسیان | پورتال علمی ، تفریحی و سرگرمی ، فیلم و موزیک

داستان کوتاه درمورد بهلول

می گویند: مسجدی می ساختند، بهلول سر رسید و پرسید: چه می کنید؟گفتند: مسجد می سازیم.

 

گفت: برای چه؟ پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا.

 

بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد بهلول» شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد.

 

سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول». ناراحت شدند؛ بهلول را پیدا کردند و به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می کنی؟

 

بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام، خدا که اشتباه نمی کند


مجله اینترنتی پارسیان | پورتال علمی ، تفریحی و سرگرمی ، فیلم و موزیک

داستان کوتاه در مورد معجزه

ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮﯼ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﻪ ، ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﮐﻪ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ، ﺷﻨﯿﺪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﭼﻬﺎﺭ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ .

ﺩﺍﺩﺍﺷﺶ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻭ ﺭﻧﺠﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺿﻌﯿﻒ ﺗﺮ ﻭ ﻻﻏﺮﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﺪ.

ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻭ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺩﺭﻣﺎﻧﯿﺶ ﺭﻭ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﮐﻨﻨﺪ.

ﮔﻮﺵ ﻫﺎﺵ ﺭﻭ ﺗﯿﺰ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﭼﯽ ﻣﯽ ﮔﻦ؟

ﭘﺪﺭ ﮔﻔﺖ :

ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﻣﻐﺰﺵ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﯽ ﺷﻪ ﻭ ﻣﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﭘﻮﻝ ﺭﻭ ﺑﺪﯾﻢ.

ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺷﮏ ﺭﯾﺰﺍﻥ ﮔﻔﺖ :

ﻭﻟﯽ ﺗﻮﻣﻮﺭ ﺗﻮﯼ ﺳﺮﺵ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻪ.

ﻣﻦ ﻃﺎﻗﺖ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺭﻧﺞ ﮐﺸﯿﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺭﻡ .

ﺍﮔﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﮑﻨﯿﻢ ، ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻩ.

ﭘﺪﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ :

ﺁﺭﻩ ، ﺁﺭﻩ ، ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻢ.

ﺣﺎﻻ ﻓﻘﻂ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﻧﺠﺎﺗﺶ ﺑﺪﻩ.

ﻓﺮﺷﺘﻪ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ، ﺭﻓﺖ ﺳﺮﺍﻍ ﻗﻠﮑﺶ ﻭ ﭘﻮﻝ ﺧﺮﺩﻫﺎﺵ ﺭﻭ ﺭﯾﺨﺖ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ .

ﺑﺨﻮﺩﺵ ﮔﻔﺖ :

ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﭼﻘﺪﺭ ﺯﯾﺎﺩ !

ﺣﺘﻤﺎ ﻣﯽ ﺷﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺧﺮﯾﺪ !

ﺳﮑﻪ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺭﯾﺨﺖ ﺗﻮﯼ ﺟﯿﺒﺶ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺳﻤﺖ ﺩﺍﺭﻭﺧﺎﻧﻪ !

ﺗﻮﯼ ﺩﺍﺭﻭﺧﺎﻧﻪ ﻫﺮ ﭼﯽ ﭘﺸﺖ ﭘﯿﺸﺨﻮﺍﻥ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﻮﻧﺪ ﮐﺴﯽ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﻫﻢ ﻧﮑﺮﺩ.

ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭﯼ ﺳﺮﻓﻪ ﮐﺮﺩ ، ﺑﺎ ﭘﺎﻫﺎﺵ ﺻﺪﺍ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ . ﻭﻟﯽ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ !

ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺳﮑﻪ ﺯﺩ ﺑﻪ ﺷﯿﺸﻪ ﭘﯿﺸﺨﻮﺍﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﺋﯽ ﻣﺤﮑﻢ ﮔﻔﺖ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ.

ﭼﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯼ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ؟

ﯾﻪ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﻟﻄﻔﺎ !

ﺑﻠﻪ؟ !

ﯾﻪ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﻟﻄﻔﺎ !

ﻣﻌﺠﺰﻩ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ﻋﺰﯾﺰﻡ؟ !

ﯾﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﺪﯼ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﺍﺭﻩ ﺗﻮﯼ ﺳﺮ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮﻡ ﮔﻨﺪﻩ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻪ !

ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻣﯽ ﮔﻪ ﻓﻘﻂ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﻧﺠﺎﺗﺶ ﺑﺪﻩ ، ﻣﻨﻢ ﻫﻤﻪ ﭘﻮﻝ ﻫﺎﻡ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺗﺎ ﺍﻭﻧﻮ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﺨﺮﻡ .

ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺑﺒﺨﺶ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﮐﻤﮑﺖ ﮐﻨﻢ ، ﻣﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﻧﻤﯽ ﻓﺮﻭﺷﯿﻢ.

ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ :

ﻭﻟﯽ ﺍﻭﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻩ ، ﺗﻮﺭﻭ ﺧﺪﺍ ﯾﻪ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺑﻬﻢ ﺑﺪﯾﺪ .

ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺩﺳﺘﯽ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺭﻭ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺻﺪﺍﺋﯽ ﮔﻔﺖ :

ﺑﺒﯿﻨﻢ ﭼﻘﺪﺭ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺭﯼ؟

ﭘﻮﻝ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺷﻤﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :

ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﻋﺎﻟﯿﻪ ، ﺩﺭﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺧﺮﯾﺪ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮﺕ !

ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﮔﺮﻡ ﻭ ﺻﻤﯿﻤﯽ ﺩﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﻭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺮ ﺧﻮﻧﻪ ﺗﻮﻥ ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﺍﺩﺍﺷﺖ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺗﻬﯿﻪ ﮐﻨﻢ؟ !

ﺍﻭﻥ ﻣﺮﺩ ﻓﻮﻕ ﺗﺨﺼﺺ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﻣﻐﺰ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺮ ﺯﺩﻥ ﺑﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﺑﻪ ﺩﺍﺭﻭﺧﺎﻧﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ .

ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﻋﻤﻞ ﺑﺪﻭﻥ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻫﯿﭻ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺍﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪ.

ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻋﻤﻞ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﭘﻮﻝ ﺧﺮﺩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﯾﮏ ﮐﻮﺩﮎ .

ﻣﺪﺗﯽ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﭘﺴﺮﮎ ﺻﺤﯿﺢ ﻭ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ.

ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﻢ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺑﺨﺮﯾﻢ ، ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺑﻔﺮﻭﺷﯿﻢ ،ﻣﻌﺠﺰﻩ ﮐﻨﯿﻢ , ﺍﮔﺮ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﻢ ﻭ ﺧﺪﺍﯾﯿﯽ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ.


مجله اینترنتی پارسیان | پورتال علمی ، تفریحی و سرگرمی ، فیلم و موزیک

داستان کوتاه در مورد رز آبی

چهار نفر از اعضاء خانواده قرار بود به مهمانی به منزل ما بیایند و همسرم سخت مشغول تهیه و تدارک بود. پیشنهاد کردم به سوپرمارکت بروم و بعضی اقلامی را که لازم بود بگیرم، مثل لامپ، حوله کاغذی، کیسه زباله، مواد شوینده و امثال آن. از خانه بیرون رفتم. داخل مغازه از این سو به آن سو شتابان رفتم و آنچه می خواستم برداشتم و به طرف صندوق رفتم تا بهای آنها را بپردازم. در راهروی باریکی جوانی ایستاده و راه را بسته بود؛ بیش از شانزده ساله به نظر نمی آمد. من هم زیاد عجله نداشتم، پس با شکیبایی ایستادم تا پسر جوان متوجّه وجود من بشود. در این موقع دیدم که با هیجان دستش را در هوا تکان داد و با صدای بلندی گفت، "مامان، من اینجام." معلومم شد که دچار عقب افتادگی ذهنی است. وقتی برگشت و مرا دید که درست نزدیک او ایستاده ام و می خواهم به هر زحمتی که هست رد بشوم، جا خورد. چشمانش گشاد شد و وقتی گفتم، "هی رفیق، اسمت چیه؟" تعجّب تمام صورتش را فرا گرفت. با غرور جواب داد، "اسم من دِنی است و با مادرم می کنم." گفتم، "عجب! چه اسم قشنگی؛ ای کاش اسم من دِنی بود؛ ولی اسم من استیوه." پرسید، "استیو، مثل استیوجابز؟" گفتم، "آره؛ چند سالته، دِنی؟" مادرش آهسته از راهروی مجاور به طرف ما نزدیک میشد. دنی از مادرش پرسید، "مامان، من چند سالمه؟" مادرش گفت، "پانزده سالته، دنی؛ حالا پسر خوبی باش و بگذار آقا رد بشن." من حرف او را تصدیق کردم و سپس چند دقیقۀ دیگر درباره ی تابستان، دوچرخه و مدرسه با دنی حرف زدم. چشمانش از هیجان می رقصید، زیرا مرکز توجه کسی واقع شده بود. سپس ناگهان برگشت و به طرف بخش اسباب بازیها رفت. مادر دنی آشکارا متحیر بود و از من تشکر کرد که کمی صرف وقت کرده با پسرش حرف زده بودم. به من گفت که اکثر مردم حتی حاضر نیستند نگاهش کنند چه رسد به این که با او حرف بزنند.
مجله اینترنتی پارسیان | پورتال علمی ، تفریحی و سرگرمی ، فیلم و موزیک

داستان کوتاه در مورد فرق پدر و پسر

مردی 80 ساله با پسر تحصیل کرده 45 ساله‌اش روی مبل خانه خود نشسته بودند. ناگهان کلاغی کنار پنجره‌شان نشست. پدر از فرزندش پرسید: «این چیه؟»

پسر پاسخ داد: «کلاغ.»

پس از چند دقیقه دوباره پرسید: «این چیه؟»

پسر گفت: «بابا من که همین الان بهتون گفتم، کلاغه.»

بعد از مدت کوتاهی پیر مرد برای سومین بار پرسید: «این چیه؟»

عصبانیت در پسرش موج می زد و با همان حالت گفت: «کلاغه، کلاغ!»

پدر به اتاقش رفت و با دفتر خاطراتی قدیمی برگشت. صفحه ای را باز کرد و به پسرش گفت که آن را بخواند. در آن صفحه این طور نوشته شده بود:

«امروز پسر کوچکم 3 سال دارد و روی مبل نشسته است. هنگامی که کلاغی روی پنجره نشست، پسرم 23 بار نامش را از من پرسید و من 23 بار به او گفتم که نامش کلاغ است. هر بار او را عاشقانه بغل می‌کردم و به او جواب می‌دادم و جالب اینکه اصلاً عصبانی نمی‌شدم و در عوض علاقه بیشتری نسبت به او پیدا می‌کردم.»


مجله اینترنتی پارسیان | پورتال علمی ، تفریحی و سرگرمی ، فیلم و موزیک

داستان کوتاه در مورد غول

زن در حال قدم زدن در جنگل بود که ناگهان پایش به چیزی برخورد کرد. وقتی که دقیق نگاه کرد چراغ روغنی قدیمی ای را دید که خاک و خاشاک زیادی هم روش نشسته بود.

زن با دست به تمیز کردن چراغ مشغول شد و در اثر مالشی که بر چراغ داد طبیعتا یک غول بزرگ پدیدار شد…!

زن پرسید : حالا می تونم سه آرزو بکنم ؟؟ غول جواب داد : نخیر !

زمانه عوض شده است و به علت مشکلات اقتصادی و رقابت های جهانی بیشتر از یک آرزو اصلا صرف نداره ، زن اومد که اعتراض کنه که غول حرفش رو قطع کرد و گفت : همینه که هست…

حالا بگو آرزوت چیه؟ زن گفت : در این صورت من مایلم در خاور میانه صلح برقرار شود و از جیبش یک نقشه جهان را بیرون آورد و گفت : نگاه کن. این نقشه را می بینی ؟ این کشورها را می بینی ؟ اینها این و این و این و این و این … و این یکی و این.

من می خواهم اینها به جنگ های داخلی شون و جنگهایی که با یکدیگر دارند خاتمه دهند و صلح کامل در این منطقه برقرار شود و کشورهایه مگر و مهاجم نابود شوند.

غول نگاهی به نقشه کرد و گفت : ما رو گرفتی ؟ این کشورها بیشتر از هزاران سال است که با هم در جنگند. من که فکر نمی کنم هزار سال دیگه هم دست بردارند و بشه کاریش کرد.

درسته که من در کارم مهارت دارم ولی دیگه نه اینقدر ها. یه چیز دیگه بخواه. این محاله. زن مقداری فکر کرد و سپس گفت: ببین… من هرگز نتوانستم مرد ایده آل ام راملاقات کنم. مردی که عاشق باشه و دلسوزانه برخورد کنه و با ملاحظه باشه.

مردی که بتونه غذا درست کنه و در کارهای خانه مشارکت داشته باشه. مردی که به من خیانت نکنه و معشوق خوبی باشه و همش روی کاناپه ولو نشه و فوتبال نگاه نکنه! ساده تر بگم، یک شریک زندگی ایده آل.

غول مقداری فکر کرد و بعد گفت : اون نقشه لعنتی رو بده دوباره یه نگاهی بهش بندازم…!! 


مجله اینترنتی پارسیان | پورتال علمی ، تفریحی و سرگرمی ، فیلم و موزیک

داستان کوتاه در مورد پنجره بیمارستان

پنجره ی بیمارستان
دو بیمار در یک اتاق بستری بودند. یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش که کنار تنها پنجره اتاق بود بنشیند. ولی بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد و همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد. آن ها ساعت ها با هم صحبت می‏کردند؛ از همسر، خانواده، خانه، سربازی یا تعطیلاتشان با هم حرف می ‏زدند و هر روز بعد از ظهر، بیماری که تختش کنار پنجره بود، می ‏نشست و تمام چیزهایی که بیرون از پنجره می ‏دید، برای هم اتاقیش توصیف می‏ کرد. پنجره، رو به یک پارک بود که دریاچه زیبایی داشت. مرغابی ها و قوها در دریاچه شنا می‏ کردند و کودکان با قایق های تفریحی شان در آب سرگرم بودند. درختان کهن، به منظره بیرون، زیبیایی خاصی بخشیده بود و تصویری زیبا از شهر در افق دور دست دیده می ‏شد. همان‏ طور که مرد کنار پنجره این جزئیات را توصیف می‏ کرد، هم اتاقیش جشمانش را می‏ بست و این مناظر را در ذهن خود مجسم می‏ کرد و روحی تازه می‏ گرفت. روزها و هفته‏ ها سپری شد. تا اینکه روزی مرد کنار پنجره از دنیا رفت و مستخدمان بیمارستان جسد او را از اتاق بیرون بردند. مرد دیگر که بسیار ناراحت بود تقاضا کرد که تختش را به کنار پنجره منتقل کنند. پرستار این کار را با رضایت انجام داد. مرد به آرامی و با درد بسیار، خود را به سمت پنجره کشاند تا اولین نگاهش را به دنیای بیرون از پنجره بیندازد. بالاخره می ‏توانست آن منظره زیبا را با چشمان خودش ببیند ولی در کمال تعجب، با یک دیوار بلند مواجه شد! مرد متعجب به پرستار گفت که هم اتاقیش همیشه مناظر دل انگیزی را از پشت پنجره برای او توصیف می‏ کرده است. پرستار پاسخ داد: ولی آن مرد کاملا نابینا بود!

« داستانهای کوتاه از «پائولو کوئیلو»


مجله اینترنتی پارسیان | پورتال علمی ، تفریحی و سرگرمی ، فیلم و موزیک

داستان کوتاه در مورد پیرمرد 


داستان کوتاه در مورد مهندس باهوش در مقابل دکتر

یک مهندس به دلیل نیافتن شغل یک کلینیک باز می کند با یک تابلو به این مضمون درمان بیماری شما با 50 دلار در صورت عدم موفقیت 100 دلار برگشت داده می شود"

بیوگرافی حمیرا ( پروانه امیرافشاری )

پروانه امیرافشاری در 1323در تهران به دنیا آمد. وی از خانواده بانفوذ و سرشناس امیرافشاری که اصالتی آذری دارند می‌باشد. پدر ایشان مالک ۱۵۰ شهر و روستا در منطقه شرق ایران و توابع طالقان بودند. از همان کودکی حمیرا خانه آنها به افتخار افراد بانفوذ حکومتی شاهد مراسم بزرگ با حضور هنرمندان نامی آن زمان مثل قمرالملوک وزیری روح انگیز بنان ملوک ضرابی و . بود که همین انگیزه اولیه دختر خانواده برای رو آوری به آواز شد .
حمیرا به دور از چشم پدر و با تشویق همسر روشن فکر و تازه از آلمان بازگشته خودبا نام نویسی در تست صدا در شورای رادیو آن زمان حیرت و تحسین اعضا شورا را سبب شد و پس از آن تحت تعلیم استاد علی تجویدی و بانو ملوک ضرابی قرار گرفت.
وی دو سال بعد در سن
۱۸
سالگی به یک خواننده تمام عیار تبدیل شد. در همان سن آوازی را در دستگاه سه گاه با آهنگسازی علی تجویدی و شعری از بیژن ترقی به نام صبرم عطا کن را اجرا کردند که در کتاب ترانه‌های ماندگار این اثر به ثبت رسیده است .وی به علت مخالفت پدر با نام مستعار حمیرا فعالیت حود را آغاز کرد اما پدر وی صدای دختر خود را می‌‌شناسد و اینکه آوازه خوان بودن دختر خود را دور از شان خانوادگی خود می بیند همه صفحات موجود در بازار تهران را اری کرده و در خانه خود انبار می کند و طلاق دختر خود را از همسرش می‌‌گیرد و به مدت یک سال دختر خود در خانه زندانی می‌‌کند.
بعد یک سال در طی یک سفر اروپایی که برای جناب امیرافشاری پیش می‌‌آید حمیرا که از حمایت مادر خود برخوردار بود به کار خود ادامه میدهد(توضیح : دومین اثر مشترک حمیرا ، تجویدی و ترقی ترانه ایست به نام " سرگردان" در گوشه ی موالیان ازگوشه های مهجور دستگاه همایون . پشیمانم بعدا ساخته شد که به دلیل مدولاسیون زیبایی که از همایون به سه گاه تغییر مقام می دهد و باز میگردد باعث تحول عظیمی در موسیقی سنتی ایرانی می‌شود. منبع مطالب داخل پرانتز : سخنان زنده یاد استاد تجویدی)
پدر وی با آگاهی از اثر جدید دختر خود وی را از خانه طرد و از ارث محروم می‌‌کند. بعد از آن وی مدتی را در خانه پسرعمویش که همسر وی هما میرافشار ترانه سرای معروف بود به سر برد تا آنکه با استاد پرویز یاحقی ازدواج می‌‌کند. صدای ایشان قابلیت سوبرآنو از ابتدا تا اوج را دارد که از کمیاب‌ترین نوع صداها می‌‌باشد .ایشان مدت شش یا هفت سال همسر آهنگساز به نام ایرانی پرویز یاحقی بودند که در این دوره شویی آثار ماندگاری با شعرهایی ار بیژن ترقی و آهنگ های از یاحقی همچون مرانفریبی هدیه عشق بهار نورسیده مراتنها نگذاری پنجره‌ای به باغ گل و . اجرا کرده است.
وی بعد از انقلاب چند ماه در زندان به سر برد و با پرداخت مالیاتی معادل سی هزار دلار آزاد شد همسر سوم وی که تا جر کراوات بود بعد از انقلاب عملا بيکار شد و بيمهری وی به حميرا روز به روز بيشتر شد. حميرا تا اواسط سال شصت خورشیدی در ایران ماند و بعد از گذراندن مزاحمت های فراوان در تهران به يکی از شهرهای شمالی نقل مکان کرد ولی نتاسفانه باز از طرف عناصر تندرو مورد اذيت و آزار قرار می گرفت لذا به ناچار بی آنکه مورد حمايت همسرش باشد به تنهایی و بصورت ناشناس با گريم در قالب يک پيرزن زشت رو با دختر دو ساله اش به نام هنگامه از مرز پاکستان از ایران خارج شد و از آنجا به اسپانیا و بعد از آن به کاستاریکا در امریکای مرکزی رفت. وی در کاستاریکا دچار افسردگی شدید شد. به صورتی که مدت یک سال تحت درمان روان پزشک بود. شوهر وی در این میان بدون توجه به همسر و فرزندش مستقيما به امریکا مهاجرت کرد .حمیرا با کمک همسر پسر عمویش هما میرافشار به ایالت کالیفرنیا مهاجرت و با حمايت احمد مسعود کار هنری خود را از سر گرفت .و در سال هفتاد و هشت خورشیدی به تومور مغزی دچار شد که به صورت معجزه آسایی از اتاق عمل نجات یافت .وی همینک در شهر لوس آنجلس زندگی می‌‌کند.

نوع صدا و سبک موسیقایی
صدای ایشان دارای قابلیت سوپرانو را دارد که از نوع کمیاب ترین صداها می باشد. او در ضمن تنها بانوی آوازه خوان ایرانی ست که شش دانگ کامل صدا را دارا می باشد. با تکیه بر نظر اساتید اهل فن حمیرا از محدود هنرمندانی ست که یک شبه ره صد ساله را پیموده است و با ارائه یک اثر با نام صبرم عطا کن تمامی هنرمندان شهرت یافته پیش از خود همچون عصمت باقرپور مشهور به دلکش و اشرف السادات مرتضوی مشهور به مرضیه و خاطره پروانه و هنگامه اخوان و پریسا را در سایه قرار داده و سبک نوی در موسیقی سنتی ایران که بعدها توسط اساتید موسیقی اصیل به نام حمیرایسم مشهور شد را در موسیقی کلاسیک رو به افول دهه چهل خورشیدی پایه گذاری کندو طراوت و تازگی خاصی به موسیقی سنتی ایران ببخشدو مهمتر از آن توانسته اند در طول چهل سال فعالیت هنری همیشه در اوج بمانند و جز چند سوپراستار مطرح موسیقی ایران باشند .

 آهنگسازان
برخی از آهنگسازان نامی که با وی همکاری نموده اند عبارتند از: استاد علی تجویدی - استاد پرویز یاحقی - استاد اسدالله ملک - استاد کامل علی پور - استاد محمد حیدری - استاد محمدجلیل عندلیبی - حسن شماعی زاده - بابک رادمنش - کاظم رزازان - صادق نوجوکی - استاد فضل الله توکل - استاد انوشیروان .

ترانه سرایان و شاعران آثار
حافظ - مولوی - بابا طاهر عریان - استاد رهی معیری - استاد بیژن ترقی - هما میرافشار - لیلا کسری مشهور به هدیه - جلیلی بیدار - عماد خراسانی - کمال خجند - گلچین معانی - معینی کرمانشاهی

 لیست آثارکلاسیک ماندگار
(استاد تجویدی : صبرم عطا کن ، سرگردان ، پشیمانم ، بادلم مهربان شو، دنبال دل ، دیگر چه خواهی، شهنشاها، وقتی که عشق میاد، بازم آفتابی میشه ، دور از دیار ) به یاد روح انگیز . بگو چه بگویم . . مرانفریبی . هدیه عشق - بهار نورسیده بهار عشق من - محبت - ساز خاموش - دل خونه - محمد - درویشان - از دست عشق- بی وفایی - الهی بمیری --به خاطر تو - آهنگ محبت - می عاشقانه - گلهای تازه شماره 145 با هم خوانی استاد محمودی خوانساری. و.

 لیست آثار ماندگار پاپ
دریا کنار - پیرت بسوزه عاشقی - سرگردان - ده بهار - بی قرار - شمال - کوچ - امید - اینه دنیا - عالم عشق -هم زبونم باش - مسافر غریبه - ای دادبیداد - چوبکاری


مجله اینترنتی پارسیان | پورتال علمی ، تفریحی و سرگرمی ، فیلم و موزیک

بیوگرافی هایده ( معصومه دده بالا )

 

هایده

نام : معصومه دده بالا

نام هنری : هایده

تاریخ تولد : 1321

محل تولد : کرمانشاه

تاریخ وفات : 1368

محل وفات : آمریکا

 

هایده در سال 1321 هجری شمسی در یکی از روستاهای کرمانشاه بدنیا آمد.

 

وی کارش را در رادیو با برنامه گلهای رنگارنگ آغاز کرد و از همان اوایل نام خود را در

 

شناسنامه موسیقی ایران به ثبت رسانید.

 

هايده از سال 1345 فراگيری موسيقی و آوازخوانی را نزد موسيقيدان معروف علی

 

تجويدی آغاز کرد. تجويدی در ميان آهنگسازان ايرانی، معروف شده است به "کاشف

 

صداهای ناب"! البته صدا ها راکشف کرده، پرورش داده، معرفی کرده، ولی چند

 

صباحی نگذشته که آن ها را از دست داده است. يا خودشان به راه ديگر، غالبا راه

 

کاباره، رفته اند و يا "رنود" آنها را از او به غنيمت گرفته اند. هايده به گمان از آخرين

 

کشفيات درخشان تجويدی باشد. شانسی که هايده آورده، اين بوده که تجويدی

 

آهنگ تازه ای را در "مخالف سه گاه" و در پيوند با شعری برانگيزاننده از "رهی معيری"

 

آماده اجرا داشته است. اين ترانه با زير و بالاهايی که دارد، معرف دقيقی برای صدای

 

گسترده و پر توان هايده شده و صدای هايده نيز متقابلا ترانه "تجويدی - معيری" را

 

تاثير بيشتر بخشيده است.

 

هایده به گفته بسیاری دارای یکی از بهترین صداهای تاریخ موسیقی ایران بود.

 

زنده یاد هایده در 7 شهریور 1357 مانند بسیاری از هنرمندان دیگر وطن را به قصد

 

لندن ترک کرد و پس از مدتی به آمریکا رفت و کار هنری خویش را در آنجا ادامه داد.

 

مهاجرت به "شهر فرشتگان" (لس آنجلس) پس از انقلاب کار را ديگر يکسره کرد.

 

مهاجران مخاطب موسيقی آن قدر خسته و شکسته بودند که ديگر به ارزشها نمی

 

انديشند و تنها "تفريح و سرگرمی" می خواستند. سرمايه نيز در جايی به کار می

 

افتاد که مخاطب انبوه داشته باشد. بر بستری چنين تنيده از "تفريح و تجارت"

 

موسيقی معروف به "لس آنجلسی" به دنيا آمد و بيشتر خوانندگان مهاجر از جمله

 

هايده را نيز به خدمت خود درآورد.

 

 

 سر انجام، در سی ام دی ماه  سال 1368 در شهر سانفرانسيسکو، به

 

سکته قلبی درگذشت و در گورستان "وست وود" لس آنجلس به خاک سپرده شد.


مجله اینترنتی پارسیان | پورتال علمی ، تفریحی و سرگرمی ، فیلم و موزیک

بیوگرافی ستار ( حسن ستار )

 

حسن ستار در آبان ماه    1328در تهران متولد شد.دوران نوجوانی خود را مثل بسیاری ازهنرمندان و ورزشکاران در محله شهباز تهران گذرانیده است . ستارتحصیلات خود را در دبستان و دبیرستان اقبال به اتمام رساند و لیسانسش را در رشته اقتصاد بین المللی ازمدرسه عالی بازرگانی دریافت نمود.                

 

اولین آهنگ ستار << خانه به دوش >> نام داشت که بر اساس سریال معروف خانه بدوش ( مراد برقی ) که پرویز کاردان بازیگر و کارگردان آن بود در 22 سالگی اجرا نمود. این آهنگ با شعری ازایرج جنتی عطائی وآهنگی ازبابک بیات سر آغازی شد تا ستار با خواندن آهنگهای همسفر - شهرغم - صدای بارون - سرسپرده - شازده خانوم-گل سنگ و ده ها آهنگ دیگر به شهرت و محبوبیت برسد . ستار تا به امروز بیش از دویست آهنگ و ترانه اجرا کرده که بیشترین آنها در رده ی آهنگهای ماندنی در عرصه موسیقی کشورمان بوده است.

ستار با صدا و حنجره ی استثنائی و همچنین علاقه خاصی که به موسیقی اصیل ایرانی دارد در هر دو سبک موسیقی پاپ و اصیل ایرانی یکی از بهترین هاست. وهر دو نوع موسیقی را بسیار زیبا و ماهرانه اجرا می کند. ستار به عنوان یک هنرمند با شخصیت مورد احترام جامعه و همکاران خود می باشد . او به ورزش فوتبال نیز علاقه زیادی دارد وبه عنوان بازیکن و کاپیتان تیم فوتبال هنرمندان سالیان درازی است که به بازیگری ادامه میدهد.(در ضمن ستار دوران خدمت سربازی اش را در مشهد گذرانیده است.)

 

خانواده ی ستار

ستار با خانومی که دو دختر 8 و 5 ساله داشت ازدواج کرد. و بعد از آن احتمالا در سال 1363 صاحب دختری دیگربه نام شیلا شد. اسم دو دختر دیگر ستار شینا و شیداست.


مجله اینترنتی پارسیان | پورتال علمی ، تفریحی و سرگرمی ، فیلم و موزیک

بیوگرافی حمیرا ( پروانه امیرافشاری )

پروانه امیرافشاری در 1323در تهران به دنیا آمد. وی از خانواده بانفوذ و سرشناس امیرافشاری که اصالتی آذری دارند می‌باشد. پدر ایشان مالک ۱۵۰ شهر و روستا در منطقه شرق ایران و توابع طالقان بودند. از همان کودکی حمیرا خانه آنها به افتخار افراد بانفوذ حکومتی شاهد مراسم بزرگ با حضور هنرمندان نامی آن زمان مثل قمرالملوک وزیری روح انگیز بنان ملوک ضرابی و . بود که همین انگیزه اولیه دختر خانواده برای رو آوری به آواز شد .
حمیرا به دور از چشم پدر و با تشویق همسر روشن فکر و تازه از آلمان بازگشته خودبا نام نویسی در تست صدا در شورای رادیو آن زمان حیرت و تحسین اعضا شورا را سبب شد و پس از آن تحت تعلیم استاد علی تجویدی و بانو ملوک ضرابی قرار گرفت.
وی دو سال بعد در سن
۱۸
سالگی به یک خواننده تمام عیار تبدیل شد. در همان سن آوازی را در دستگاه سه گاه با آهنگسازی علی تجویدی و شعری از بیژن ترقی به نام صبرم عطا کن را اجرا کردند که در کتاب ترانه‌های ماندگار این اثر به ثبت رسیده است .وی به علت مخالفت پدر با نام مستعار حمیرا فعالیت حود را آغاز کرد اما پدر وی صدای دختر خود را می‌‌شناسد و اینکه آوازه خوان بودن دختر خود را دور از شان خانوادگی خود می بیند همه صفحات موجود در بازار تهران را اری کرده و در خانه خود انبار می کند و طلاق دختر خود را از همسرش می‌‌گیرد و به مدت یک سال دختر خود در خانه زندانی می‌‌کند.
بعد یک سال در طی یک سفر اروپایی که برای جناب امیرافشاری پیش می‌‌آید حمیرا که از حمایت مادر خود برخوردار بود به کار خود ادامه میدهد(توضیح : دومین اثر مشترک حمیرا ، تجویدی و ترقی ترانه ایست به نام " سرگردان" در گوشه ی موالیان ازگوشه های مهجور دستگاه همایون . پشیمانم بعدا ساخته شد که به دلیل مدولاسیون زیبایی که از همایون به سه گاه تغییر مقام می دهد و باز میگردد باعث تحول عظیمی در موسیقی سنتی ایرانی می‌شود. منبع مطالب داخل پرانتز : سخنان زنده یاد استاد تجویدی)
پدر وی با آگاهی از اثر جدید دختر خود وی را از خانه طرد و از ارث محروم می‌‌کند. بعد از آن وی مدتی را در خانه پسرعمویش که همسر وی هما میرافشار ترانه سرای معروف بود به سر برد تا آنکه با استاد پرویز یاحقی ازدواج می‌‌کند. صدای ایشان قابلیت سوبرآنو از ابتدا تا اوج را دارد که از کمیاب‌ترین نوع صداها می‌‌باشد .ایشان مدت شش یا هفت سال همسر آهنگساز به نام ایرانی پرویز یاحقی بودند که در این دوره شویی آثار ماندگاری با شعرهایی ار بیژن ترقی و آهنگ های از یاحقی همچون مرانفریبی هدیه عشق بهار نورسیده مراتنها نگذاری پنجره‌ای به باغ گل و . اجرا کرده است.
وی بعد از انقلاب چند ماه در زندان به سر برد و با پرداخت مالیاتی معادل سی هزار دلار آزاد شد همسر سوم وی که تا جر کراوات بود بعد از انقلاب عملا بيکار شد و بيمهری وی به حميرا روز به روز بيشتر شد. حميرا تا اواسط سال شصت خورشیدی در ایران ماند و بعد از گذراندن مزاحمت های فراوان در تهران به يکی از شهرهای شمالی نقل مکان کرد ولی نتاسفانه باز از طرف عناصر تندرو مورد اذيت و آزار قرار می گرفت لذا به ناچار بی آنکه مورد حمايت همسرش باشد به تنهایی و بصورت ناشناس با گريم در قالب يک پيرزن زشت رو با دختر دو ساله اش به نام هنگامه از مرز پاکستان از ایران خارج شد و از آنجا به اسپانیا و بعد از آن به کاستاریکا در امریکای مرکزی رفت. وی در کاستاریکا دچار افسردگی شدید شد. به صورتی که مدت یک سال تحت درمان روان پزشک بود. شوهر وی در این میان بدون توجه به همسر و فرزندش مستقيما به امریکا مهاجرت کرد .حمیرا با کمک همسر پسر عمویش هما میرافشار به ایالت کالیفرنیا مهاجرت و با حمايت احمد مسعود کار هنری خود را از سر گرفت .و در سال هفتاد و هشت خورشیدی به تومور مغزی دچار شد که به صورت معجزه آسایی از اتاق عمل نجات یافت .وی همینک در شهر لوس آنجلس زندگی می‌‌کند.

نوع صدا و سبک موسیقایی
صدای ایشان دارای قابلیت سوپرانو را دارد که از نوع کمیاب ترین صداها می باشد. او در ضمن تنها بانوی آوازه خوان ایرانی ست که شش دانگ کامل صدا را دارا می باشد. با تکیه بر نظر اساتید اهل فن حمیرا از محدود هنرمندانی ست که یک شبه ره صد ساله را پیموده است و با ارائه یک اثر با نام صبرم عطا کن تمامی هنرمندان شهرت یافته پیش از خود همچون عصمت باقرپور مشهور به دلکش و اشرف السادات مرتضوی مشهور به مرضیه و خاطره پروانه و هنگامه اخوان و پریسا را در سایه قرار داده و سبک نوی در موسیقی سنتی ایران که بعدها توسط اساتید موسیقی اصیل به نام حمیرایسم مشهور شد را در موسیقی کلاسیک رو به افول دهه چهل خورشیدی پایه گذاری کندو طراوت و تازگی خاصی به موسیقی سنتی ایران ببخشدو مهمتر از آن توانسته اند در طول چهل سال فعالیت هنری همیشه در اوج بمانند و جز چند سوپراستار مطرح موسیقی ایران باشند .

 آهنگسازان
برخی از آهنگسازان نامی که با وی همکاری نموده اند عبارتند از: استاد علی تجویدی - استاد پرویز یاحقی - استاد اسدالله ملک - استاد کامل علی پور - استاد محمد حیدری - استاد محمدجلیل عندلیبی - حسن شماعی زاده - بابک رادمنش - کاظم رزازان - صادق نوجوکی - استاد فضل الله توکل - استاد انوشیروان .

ترانه سرایان و شاعران آثار
حافظ - مولوی - بابا طاهر عریان - استاد رهی معیری - استاد بیژن ترقی - هما میرافشار - لیلا کسری مشهور به هدیه - جلیلی بیدار - عماد خراسانی - کمال خجند - گلچین معانی - معینی کرمانشاهی

 لیست آثارکلاسیک ماندگار
(استاد تجویدی : صبرم عطا کن ، سرگردان ، پشیمانم ، بادلم مهربان شو، دنبال دل ، دیگر چه خواهی، شهنشاها، وقتی که عشق میاد، بازم آفتابی میشه ، دور از دیار ) به یاد روح انگیز . بگو چه بگویم . . مرانفریبی . هدیه عشق - بهار نورسیده بهار عشق من - محبت - ساز خاموش - دل خونه - محمد - درویشان - از دست عشق- بی وفایی - الهی بمیری --به خاطر تو - آهنگ محبت - می عاشقانه - گلهای تازه شماره 145 با هم خوانی استاد محمودی خوانساری. و.

 لیست آثار ماندگار پاپ
دریا کنار - پیرت بسوزه عاشقی - سرگردان - ده بهار - بی قرار - شمال - کوچ - امید - اینه دنیا - عالم عشق -هم زبونم باش - مسافر غریبه - ای دادبیداد - چوبکاری


مجله اینترنتی پارسیان | پورتال علمی ، تفریحی و سرگرمی ، فیلم و موزیک

بیوگرافی هایده ( معصومه دده بالا )

 

هایده

نام : معصومه دده بالا

نام هنری : هایده

تاریخ تولد : 1321

محل تولد : کرمانشاه

تاریخ وفات : 1368

محل وفات : آمریکا

 

هایده در سال 1321 هجری شمسی در یکی از روستاهای کرمانشاه بدنیا آمد.

 

وی کارش را در رادیو با برنامه گلهای رنگارنگ آغاز کرد و از همان اوایل نام خود را در

 

شناسنامه موسیقی ایران به ثبت رسانید.

 

هايده از سال 1345 فراگيری موسيقی و آوازخوانی را نزد موسيقيدان معروف علی

 

تجويدی آغاز کرد. تجويدی در ميان آهنگسازان ايرانی، معروف شده است به "کاشف

 

صداهای ناب"! البته صدا ها راکشف کرده، پرورش داده، معرفی کرده، ولی چند

 

صباحی نگذشته که آن ها را از دست داده است. يا خودشان به راه ديگر، غالبا راه

 

کاباره، رفته اند و يا "رنود" آنها را از او به غنيمت گرفته اند. هايده به گمان از آخرين

 

کشفيات درخشان تجويدی باشد. شانسی که هايده آورده، اين بوده که تجويدی

 

آهنگ تازه ای را در "مخالف سه گاه" و در پيوند با شعری برانگيزاننده از "رهی معيری"

 

آماده اجرا داشته است. اين ترانه با زير و بالاهايی که دارد، معرف دقيقی برای صدای

 

گسترده و پر توان هايده شده و صدای هايده نيز متقابلا ترانه "تجويدی - معيری" را

 

تاثير بيشتر بخشيده است.

 

هایده به گفته بسیاری دارای یکی از بهترین صداهای تاریخ موسیقی ایران بود.

 

زنده یاد هایده در 7 شهریور 1357 مانند بسیاری از هنرمندان دیگر وطن را به قصد

 

لندن ترک کرد و پس از مدتی به آمریکا رفت و کار هنری خویش را در آنجا ادامه داد.

 

مهاجرت به "شهر فرشتگان" (لس آنجلس) پس از انقلاب کار را ديگر يکسره کرد.

 

مهاجران مخاطب موسيقی آن قدر خسته و شکسته بودند که ديگر به ارزشها نمی

 

انديشند و تنها "تفريح و سرگرمی" می خواستند. سرمايه نيز در جايی به کار می

 

افتاد که مخاطب انبوه داشته باشد. بر بستری چنين تنيده از "تفريح و تجارت"

 

موسيقی معروف به "لس آنجلسی" به دنيا آمد و بيشتر خوانندگان مهاجر از جمله

 

هايده را نيز به خدمت خود درآورد.

 

 

 سر انجام، در سی ام دی ماه  سال 1368 در شهر سانفرانسيسکو، به

 

سکته قلبی درگذشت و در گورستان "وست وود" لس آنجلس به خاک سپرده شد.


مجله اینترنتی پارسیان | پورتال علمی ، تفریحی و سرگرمی ، فیلم و موزیک

بیوگرافی ستار ( حسن ستار )

 

حسن ستار در آبان ماه    1328در تهران متولد شد.دوران نوجوانی خود را مثل بسیاری ازهنرمندان و ورزشکاران در محله شهباز تهران گذرانیده است . ستارتحصیلات خود را در دبستان و دبیرستان اقبال به اتمام رساند و لیسانسش را در رشته اقتصاد بین المللی ازمدرسه عالی بازرگانی دریافت نمود.                

 

اولین آهنگ ستار << خانه به دوش >> نام داشت که بر اساس سریال معروف خانه بدوش ( مراد برقی ) که پرویز کاردان بازیگر و کارگردان آن بود در 22 سالگی اجرا نمود. این آهنگ با شعری ازایرج جنتی عطائی وآهنگی ازبابک بیات سر آغازی شد تا ستار با خواندن آهنگهای همسفر - شهرغم - صدای بارون - سرسپرده - شازده خانوم-گل سنگ و ده ها آهنگ دیگر به شهرت و محبوبیت برسد . ستار تا به امروز بیش از دویست آهنگ و ترانه اجرا کرده که بیشترین آنها در رده ی آهنگهای ماندنی در عرصه موسیقی کشورمان بوده است.

ستار با صدا و حنجره ی استثنائی و همچنین علاقه خاصی که به موسیقی اصیل ایرانی دارد در هر دو سبک موسیقی پاپ و اصیل ایرانی یکی از بهترین هاست. وهر دو نوع موسیقی را بسیار زیبا و ماهرانه اجرا می کند. ستار به عنوان یک هنرمند با شخصیت مورد احترام جامعه و همکاران خود می باشد . او به ورزش فوتبال نیز علاقه زیادی دارد وبه عنوان بازیکن و کاپیتان تیم فوتبال هنرمندان سالیان درازی است که به بازیگری ادامه میدهد.(در ضمن ستار دوران خدمت سربازی اش را در مشهد گذرانیده است.)

 

خانواده ی ستار

ستار با خانومی که دو دختر 8 و 5 ساله داشت ازدواج کرد. و بعد از آن احتمالا در سال 1363 صاحب دختری دیگربه نام شیلا شد. اسم دو دختر دیگر ستار شینا و شیداست.


مجله اینترنتی پارسیان | پورتال علمی ، تفریحی و سرگرمی ، فیلم و موزیک

حل المسائل طیف سنجی شیمی آلی پاویا

 

شامل حل کلیه مسائل کتاب طیف سنجی شیمی آلی پاویا (ویرایش چهارم) همراه با توضیحات کامل

 

جهت دانلود روی لینک زیر کلیک کنید

 

دانلود


مجله اینترنتی پارسیان | پورتال علمی ، تفریحی و سرگرمی ، فیلم و موزیک

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانلود فیلم و سریال رایگان موزیک 744 ایلیا چت|چتروم ایلیا|ایلیا چت اصلی معرفی کالا فروشگاهی اتانول طبی فلزیاب و طلایاب IBM A19 خرید و فروش فلزیاب